وقتی وارد گیم سنتر شدم مردی همراه پسر بچه ی شش ساله اش روی صندلی نشسته بود و یک بازی خشن را با هم بازی می کردند . او در مرحله ای از بازی دچار بحران شده بود و از من خواست تا ان مرحله را بگذرانم .  گفتم این بازی برای سن فرزندت  مناسب نیست و خشن است  شاید در خو و اخلاقش تاثیر بگذارد . 

گفت :چند روزی هست دچار افسردگی شده و مرا به شدت اذیت می کند . گفتم فکر نمی کنی مال همین بازی ها باشه ؟گفت:ان هم تاثیر گذار است ولی خواهر چهار ساله اش که با هم , هم بازی بودند را از  دست داده .  گفتم چرا ؟گفت بعلت مسمومیت ان را به بیمارستان امام رضا بردم  بعد از دو روز حالش مساعد شده بود وقتی خواستم او را ببرم به اسرار گفتند فردا او را خواهید برد . همسرم ان شب در بالینش تا به صبح  بعنوان همراه نشسته بود ساعت سه شب سرمی را به او متصل می کنند و او بعد از چند دقیقه در دم می میرد . گفتم چرا ؟او سکوت می کند و بعدی چند دقیقه اشک در چشماش حلقه می زند و می گوید سرم اشتباهی بهش متصل می کنند . برای چند ساعتی سردردی عجیب گرفتم 

بعضی ها برایشان  بسیار ساده و زود گذر است اما من به راحتی از این مساعل نمی توانم  بگذرم .

هر چند تقدیر و قسمت نوعی پیامد الهی است اما چرا فرزندی که با خون و دل بزرگ می شود باید با یک اشتباه و سهل  انگاری از دست برود 

چرا و چه باید کرد نمی دانم 

پزشک قانونی علت این ماجرا را تشخیص نداده چرا علت مشخص نیست . 

ایا به سادگی می توان از ان گذشت 

یا وجدان انسانها  , پول و پارتی نقشی در این ماجرا دارد . 

او بعلت سادگی بعد از یک ماه مدعی شکایات می شود . 

او در شرکتی خصوصی فعالیت داشت و دیگر بعلت مرگ فرزندش انجا را ترک می کند و به زادگاه خود (تربت حیدریه ) باز می گردد . 

 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پنل چرمي ديوار طراحی نما دوربین مداربسته در تبریز P نگه‌داری و خرید ادکلن‌های مردانه چاپخانه آراکس chideman24 Garrett دعوت به نماز فرش خوب ماشینی